سفارش تبلیغ
صبا ویژن

:: عکس بازسازی شده سید علی قاضی طباطبایی رحمت الله علیه توسط بندیر

ارسال شده توسط بندیر :: 99/11/13:: 9:23 صبح

عکس بازسازی شده ی عارف واصل، سید علی قاضی طباطبایی رحمت الله علیه

عکس بازسازی شده آقا سید علی قاضی طباطبایی رحمت الله علیه

دومین عکس بازسازی شده آقا سید علی قاضی طباطبایی رحمت الله علیه

سومین عکس بازسازی شده آقا سید علی قاضی طباطبایی رحمت الله علیه



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: پادشاه فصل ها

ارسال شده توسط بندیر :: 98/7/1:: 9:32 عصر

فصل برق و رعد،
فصل بارانی،
در هوای سرد و اَبرآمیز...

فصل چای و شعر،
فصل دلتنگی،
من و آواز های اشک آمیز..

فصل زرد و سرخ،
فصل پر رنگی،
 قابی از نقش های رنگ آمیز...

فصل برگ و باد،
فصل عریانی،
کوچه پس کوچه های سحرآمیز...

فصل بی برگیست فصل من،
"پادشاه فصل ها پاییز..."

عمادالدین یوسفی "بی برگ"



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: زمان پیدایش تشیع؟

ارسال شده توسط بندیر :: 95/8/12:: 10:5 صبح

باسمه تعالی
پس از سه سال دعوت مخفیانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) ه اسلام، ، آیه «و انذر عشیرتک الاقربین» (شعراء/ 214) از جانب خداوند بر آن حضرت نازل شد. رسول خدا، نزدیکانش از خاندان عبدالمطلب را به منزل خود دعوت و پس از پذیرایی از آنان، رسالت خود را اعلام نموده و صراحتا به خویشانش  فرمود، هرکس در ایمان به من، از دیگران سبقت گیرد، برادر، وصی، وزیر و جانشین من خواهد بود. مطابق کتب تاریخی، علی علیه السلام اولین کسی بود که ایمان خود را در حضور همه اعلام کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم ایمان او را تصدیق نمود. چنانچه علی علیه‌السلام می‌فرماید: من از همه کوچکتر بودم. عرض کردم من وزیر شما می‌شوم. پیغمبر دستش را به گردن من گذاشته و فرمودند، «این علی (ع)، برادر و وصی و خلیفه من در میان شماست. پس از او بشنوید و فرمانش را پیروی کنید.» جمعیت به پا خاستند و خندیدند و به ابوطالب گفتند: «تو را امر کرد که حرف پسرت را گوش کنی و او را اطاعت کنی.». ادامه مطلب...

| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: ماشین اعلی حضرت

ارسال شده توسط بندیر :: 95/5/25:: 2:17 صبح

باسمه تعالی

نحوه برخورد با خلاقیت و ابتکار در زمان ظاغوت.
چند روز پیش، خدمت یکی از اعزه به نام  محمد علی زارع بودم که جانباز و بسیجی هستند و خاطرات جالبی از زمان شاه دارند.
ایشون می گفت: هفت هشت ماه قبل از انقلاب بود که ماشین پیکان برادرم معلق زد و سقفش داغون شد. از اونجایی که سقف قابل تعمیر  نبود، سقف ماشین رو جدا کردیم و فقط  قاب و جام جلوی ماشین رو باقی گذاشتیم و در واقع یک پیکان کوپه درست کردیم.
یک روز که با چند تا از دوستان با پیکان کوپه بیرون رفته بودیم، مامور شهربانی ماشین رو متوقف کرد و با این توجیه که ماشین بدون سقف فقط مخصوص اعلی حضرته، قصد بازداشت ما رو داشت که با وساطت یکی از آشناها که اونجا برو بیایی داشت آزاد شدیم.



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: لقمه حرام و ظهور حضرت حجت (عج)

ارسال شده توسط بندیر :: 94/11/5:: 9:24 صبح

به نام خدا

اگر مردم اهل نمازند، این یک نقطه قوت است. ولی نقطه ضعف آنجایی هست که بسیاری از همین مردمی که بعضا اهل نوافل و نماز شب هم هستند، خمس و وجوهات شرعی رو پرداخت نمی کنند؛ این یعنی غصب حق امام؛ یعنی مال مخلوط به حرام.
ناخواسته ربا می گیرند، یا ربا می دهند؛ کم کاری می کنند و دستمزد می گیرند، اضافه کاری برای کار نکرده می گیرند. این هم یعنی لقمه شبهه ناک و حرام.
لشکریان ابن زیاد در زمان امام حسین علیه السلام هم چون "ملئَتْ بُطُونُهمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُبهَه" بود، حرف امام در ضمیرشان اثر نکرد و امام و اولاد و اصحابش رو به شهادت رساندند و شد، آنچه شد.
فکر نکنیم همه ی کسانی که در قتل اهل بیت و یاران ایشان شریک بودند، آدم های بی دینی بودند، نه؛ به قولی، 10 هزار نفر برای جهاد با حسین علیه السلام، در نهر فرات غسل شهادت کردند؛ یعنی ثلث آن لشکر علاوه بر دین داری، اهل جهاد هم بودند. اما "فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُهمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَی قُلُوبِهمْ" شکمهایشان از حرام پر شده بود و بر قلبشان مهر خورده بود و دیگر حرف حق امام زمانشان در آنها بی تأثیر بود. امام معصومی که سید اهل الجنه است.
بعضی مواقع، نا آگاهانه لقمه شبهه ناک به خورد خود و اهل و عیالمان داده و مهر بر قلبهامان می نهیم و آثار وضعی این لقمه ها در خوشبینانه ترین حالت، می شود همین نافرمانی از ولی، که امروزه مصادیق فراوانی از آن را در جامعه شاهد هستیم.
در سطوح بالاترش هم می شود نوشاندن جام زهر و شرکت در قتل ولی..
اگر پدران ما با یاری نائب ولی زمانشان، انقلاب کردند، از این بود که لقمه ها شان از درآمد کشاورزی و دام پروری و معلمی و دسترنج های حلال بود.
حال، ما که با تسهیلات ربوی جور و واجور بانکی و با درآمدهای قمار در بورس، فرزندانمان را بزرگ می کنیم، چه انتظاری باید داشته باشیم؟!
آیا فرزندان ما با این همه مصادیق لقمه حرام که روز به روز هم بیشتر می شود، از ما ولایت مدار تر می شوند؟!
و با این اوضاع و احوال، حضور بی پرده ی حضرت حجت، عجل الله تعالی فرجه الشریف، در میان ما، منطقی است؟!
شاید ما هم، در زمان ظهور حضرت حجت، عجل الله تعالی فرجه الشریف، در لشکر سفیانی باشیم؟!
والله العالم..



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: بدون شرح..

ارسال شده توسط بندیر :: 92/5/9:: 11:7 صبح

با روضه ی حسین نفس تازه می کنیم
وقتی هوای شهر نفس گیر می شود..



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: کدام مکتب اقتصادی؟

ارسال شده توسط بندیر :: 92/3/13:: 3:26 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
این موضوع که اساسی ترین چالش در برابر رئیس دولت یازدهم, حل مشکلات اقتصادیست یک واقعیت انکار ناپذیر است و همه ی کاندیداهای انتخابات دولت یازدهم به آن اشاره داشته اند؛ ولی نکته ای که در این بین مغفول مانده این است که با کدام سازوکار و روش و مکتب اقتصادی می خواهند این مشکلات را حل کنند. آیا صرفا ادعای رو به راه نمودن اقتصاد در 6 ماه یا 2 سال کافیست. ایا این فرایند اصلاح، یک پروژه است یا یک پروسه طولانی مدت؟ نمایندگان اصلاحات و کارگزاران چگونه می خواهند مشکلاتی که منشا پیدایش آنها سیستم اقتصاد لیبرالی کارگزاران و اصلاحات بوده است را حل کنند؟ آیا رویکرد جدیدی خواهند داشت یا اینکه مثل همیشه ادعا دارند که وضعیت کنونی اقتصاد به دلیل بی کفایتی مدیران قبل و بعد از آنهاست و با همان سیاستهای قبلی می توان مشکلات را حل نمود. آقایان اصولگرا چطور؟ آیا بر مبنای دکترین دکترهای اقتصاد که یا تحصیل کرده ی غربند مانند دکتر توکلی و یا محصل اساتید غربزده بوده اند مانند دکتر محسن رضایی، می توان به حل این مشکلات امید بست. آیا ناکارامدی سیستمهای اقتصادی مذکور موجب فروپاشی و سقوط آزاد اقتصاد غرب در سالهای اخیر نبوده است؟ برای روشن شدن این موضوع کاندیداها باید موضع خویش را در برابر سوالات زیر مشخص کنند: ادامه مطلب...

| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: صلوات بصیرت افزا در فتنه

ارسال شده توسط بندیر :: 92/3/5:: 7:44 صبح

« اللهم صل علی محمد و آل محمد واهدنی لما اختلف فیه من الحق باذنک، انک تهدی من تشاء الی صراط المستقیم »
بصیرت زمانی معنا می یابد که انسان در معرض یک امتحان سخت قرار گرفته است و امتحان سخت زمانیست که مرز بین صحیح و ناصحیح  وحق و باطل محو باشد؛ این محو شدگی ممکن است بر اثر غبار آلود شدن فضا باشد به طوری که نتوان خوب و بد را دید و تشخیص داد. البته همه ی دنیای ما فتنه و مثال دنیا شاید پل صراط  است؛ همان راهی که از مو باریکتر و از تیغ برنده تر است. در این وضعیت اگر ما بتوانیم پل را ببینیم خودش یک کار عظیم است چه برسد به اینکه بر این پل  و راه نلغزیم و از مسیر حق خارج نشویم. به هر حال به چنین  وضعیت و فضایی، فضای امتحان، آزمایش یا فتنه می گویند و ما در هر زمان در حال حرکت بر پل صراطیم و در هر زمان سقوط ما محتمل.
گاهی مورد ابتلای فتنه یک شخص نیست بلکه یک ملت است  و یک تصمیم  می تواند مسیر تاریخ را برای یک ملت عوض کند. حال در چنین فضای سنگین وغبار آلودی که ممکن است حتی باطل عمدا خودش را در لباس حق عرضه کند تا افراد را به اشتباه اندازد، چه کسی می تواند حق را از باطل و صحیح را از ناصحیح تشخیص دهد؟ کسی که ببیند، حتی اگر در ظاهر نابینا باشد. در این زمان است که بصیرت معنا می  یابد و به شخص یا ملتی که فتنه را تشخیص دهد و سپس حق را از باطل مشخص ساخته و در جبهه حق مانده و علیه باطل قیام کند، بصیر می گویند. گاهی فتنه ها آنقدر غلیظ و سنگینند و یا باطل با چنان مهارتی خود را در لباس و ظاهرحق جلوه می دهد که به جز با لطف و مرحمت الهی و یاری اولیای خاصش نمی توان حق را از باطل تشخیص داد. چنین فتنه هایی  سالهاست که در تنها نظام سیاسی غیر شیطانی جهان به وقوع می پیوندد و تاکنون این ملت بصیر توانسته است از همه ی این فتنه ها سربلند بیرون بیاید و با وجود لغزشهای شدید، برصراط حق باقی بماند. انتخابات پیش رو نیز می تواند بستر مناسبی برای ایجاد فتنه ای جدید باشد و شرایط سقوط این ملت را فراهم نماید ولی به لطف خدا این بار نیز شاهد بصیرت روز افزون این ملت عزیز خواهیم بود و ان شاء الله این فتنه، آخرین گردنه و پرتگاه  خواهد بود و این ملت بزرگ و تاریخ ساز با عبور از این پیچ تاریخی، کمر شیطان را شکسته و مسیر تاریخ را  عوض خواهد نمود.

« اللهم صل علی محمد و آل محمد واهدنی لما اختلف فیه من الحق باذنک، انک تهدی من تشاء الی صراط المستقیم »
خدایا بر محمد و آل محمد درود  بفرست و در جایی که در حق اختلاف می شود ما را راهنمایی کن، همانا توهر که را بخواهی به راه راست هدایت می کنی.



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: بیا آقا دلم تنگ است..

ارسال شده توسط بندیر :: 91/2/6:: 4:59 عصر

بیا آقا
بیا آقا، دلم تنگ است.
 بدون تو هر آوایی که می آید بد آهنگ است.
بیا آقا که در چشمم، بدون پرتو رویت، زمین بی روح و طرح آسمان خاکستری رنگ است.
بدون تو زمین ، آقا پر از تزویر و نیرنگ است. پر از ظلم و پر از جور و سراسر تخت و اورنگ است.
اگر چه این جهان حق است و دل بستن به او باطل، همه دلدادگان مست دنیاییم و دل کندن ز او ننگ است.
نمی بینی کسی را کز برای دوست دلتنگ است، همه نامهربان و قلبهاشان پاره ی سنگ است.
نباشد وحدتی تا از برای عدل برخیزند. فواصل در میان قلبهای سنگی ایشان به فرسنگ است.
نبین این سرخوشیها را نمودار اندر این عالم. که این مستی و شیدایی، اثر از باده و چنگ است.
دل افگاریم و افسرده از این نامهربانیها. چه سازیم اندر این غوغا که پای عقلمان لنگ است.
بیا آقا... بندیریم ...

....................................

بندیر یوسف



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |

:: بی عرضگان تاریخ! جوابیه ای برای خسرو گلسرخی

ارسال شده توسط بندیر :: 90/7/7:: 1:11 صبح

بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ بنگارند؛ تاریخ بر سنگ مزارمان، مهر افتخاریست تا آیندگان بدانند، ما همانهایی بودیم که جهان را با دستهای خالی به دست گرفتند و بی عرضگانی از همین دیار، که بینش شان به وسعت بینی شان بود، در همین برهه از تاریخ فقط نشستند و شماتت کردند و آب بر آسیاب عدو ریختند..

.................... 

بندیر یوسف



| ارسال به فیس بوک | ارسال به 100 درجه کلوب |